اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن التمش ، ملقب به جلال الدین . وی حاکم قنوج بود و در ماه شعبان سال 645 هَ . ق .هنگامی که برادرش سلطان ناصرالدین محمودبن شمس الدین التمش به فتح ولایت میان دوآب مبادرت کرد همراه وی بود و پس از پایان جنگ و جدال ، ناصرالدین محمود ایالت کهتل را به برادر خود جلال الدین علی تفویض کرد، ولی جلال الدین علی بر اثر برخی توهمات از راه کوهستان بجانب لاهور فرار کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 624).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۸۹ ثانیه
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) کوتاهیه ای (علی خیری ...). رجوع به علی خیری شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) مرجوشی . شیمیدان قرن نهم هَ . ق . او راست : در الانوار فی اسرار الاحجار. (از معجم المؤلفین از فهرس الخدیویة ج 5 ...
علی رمضان . [ ع َ رَ م َ ] (اِخ ) دامپزشک بود. او راست : الفوائدالحسان لمعالجة الحیوان ؛ که در سال 1317 هَ . ق . در قاهره در زمان حیات مؤلف چ...
علی رندی . [ ع َ ی ِ رُ ] (اِخ ) ابن حسن رندی (امیرامام جلال الدین ...). وی در زمان حمله ٔ چنگیزخان به بخارا، مقدم و مقتدای سادات ماوراءالن...
علی رندی . [ ع َ ی ِ رُ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بن عبداﷲبن مالک بن عباد نفزی رندی مالکی ، مشهور به ابن عباد. رجوع به علی نفزی شود.
علی رندی . [ ع َ ی ِ رُ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی ، مشهور به ابن خروف و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ...
علی رضوی . [ ع َ ی ِ رَ ض َ ] (اِخ ) (علی داماد...). رجوع به علی داماد شود.
علی رضوی . [ ع َ ی ِرَ ض َ ] (اِخ ) ابن صفدربن صالح رضوی قمی کشمیری . فقیه بود و در نزد پدرش صفدر تلمذ کرد. سپس به عراق مهاجرت کرد و سرانج...
علی رضوی . [ ع َ ی ِ رَ ض َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رضوی تبریزی ، مشهور به سیدعلی داماد. رجوع به علی داماد شود.
علی رضوی . [ ع َ ی ِ رَ ض َ ] (اِخ ) ابن هاشم بن علی رضوی موسوی بغدادی نجفی . فقیه بود. در سال 1239 هَ . ق . متولد شد و در 1273 هَ . ق . درگذ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.