اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن التمش ، ملقب به جلال الدین . وی حاکم قنوج بود و در ماه شعبان سال 645 هَ . ق .هنگامی که برادرش سلطان ناصرالدین محمودبن شمس الدین التمش به فتح ولایت میان دوآب مبادرت کرد همراه وی بود و پس از پایان جنگ و جدال ، ناصرالدین محمود ایالت کهتل را به برادر خود جلال الدین علی تفویض کرد، ولی جلال الدین علی بر اثر برخی توهمات از راه کوهستان بجانب لاهور فرار کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 624).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۷.۷۰ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن تمیم طنجی مکناسی . رجوع به علی طنجی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن حسین عثمانی صفدی شافعی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی صفدی شود.
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن عبدالرحمان بن شبیب بن حمدان بن شبیب حنبلی حرانی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی حرانی شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن عیسی بن عروةبن جراح قنائی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قنائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن محمدبن محمدبن اسماعیل شلقامی قاهری شافعی ، ملقب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن محمدخطیب شربینی مصری شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی شربینی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن محمد خفاف مالکی جزائری . رجوع به علی جزائری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن محمد نظاری ، امیر یمن . رجوع به علی نظاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن مهدی بن عمران اشبیلی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن اخضر. رجوع به علی اشبیلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن هارون بن عیسی بن هارون بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالخطاب . رجوع به علی بغدادی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.