علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن امیر مؤیدارلات . وی در هنگام لشکرکشی دوم امیر تیمور گورکانی به خراسان ، همراه او بود. و امیر تیمور درین جنگ قلعه ٔ قهقهه را که در برابر دروازه ٔ کلات بود تعمیر کرد و حاجی خواجه را کوتوال آن حصار ساخت و امیرزاده ٔ علی بن امیر مؤید ارلات را با شیخ علی بهادر در آن قلعه گذاشت تا راه ها را مضبوط کنند و نگذارند کسی به کلات آمد و رفت کند. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 433).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۸ ثانیه
علی . [ ع َ ] ابن محمدبن ابی قاسم بن علی بن ناصر نجری یمنی . رجوع به علی نجری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی قاسم بن محمدبن جعفر. مفسر بود. وی در سال 769 هَ . ق . متولد شد و در 837 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - تجری...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی قاسم بن محمدبن فرحون تونسی مدنی مالکی ، مکنّی به ابوالحسن ، و مشهور به ابن فرحون . رجوع به علی تونسی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد، مشهور به ابن صباغ و ملقّب به نورالدین . وی فقیه مالکی بود. اصل او از سفاقس است و در سال 784 هَ . ق ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد، مکنّی به ابوالمدد. صوفی بود و در سال 1008 هَ . ق . درگذشت . اوراست : کشف الاسرار الازلیة و تحقیق دوائرالا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن ابراهیم بن علی بن یوسف سبیتی عاملی کفراوی . رجوع به علی سبیتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن ابراهیم حجازی شافعی سقطی . رجوع به علی سقطی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن بختیاربن علی واسطی مندائی . رجوع به علی مندائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن جدیدبن علی بن محمدبن جدید حضرمی تریمی شافعی ، مشهور به ابن جدید. رجوع به علی حضرمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن جولة. محدث است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).