علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أنجب بن عثمان بن عبداﷲبن عبدالرحیم بغدادی خازن شافعی ، مشهور به ابن ساعی و مکنی به ابوطالب و ملقب به تاج الدین (593 - 674 هَ . ق .). او را علاوه بر کتبی که در «ابن ساعی » نقل شده است کتابهای زیر میباشد: 1- الاحادیث الثمانیة العالیة. 2- اخبارالادباء. 3- اخبارالخلفاء. 4- الایناس بمناقب عباس . 5- الحث علی طلب الوالد. 6- ذیل بر کامل التواریخ ابن اثیر، در پنج مجلد. 7- ذیل بر مختصر طبقات الشافعیه ٔ ابراهیم بن علی شیرازی ، در هفت مجلد. 8- سیرة المستنصر. 9- شرح بر مقامات حریری ، در بیست وپنج مجلد. 10- غررالمحاضرة و دررالمکاثرة، در تاریخ . 11- غزل الطرف ، در دو جلد. 12- مشیخة علی بن انجب . 13- المعلم الاتابکی . 14- مفاتیح الجنان و مصابیح الجنان . 15- مناقب الخلفاء الاربعة، در سه جلد. 16- نزهة الابصار. 17- نساء الخلفاء من الاحرار و الاماء. رجوع به ابن ساعی و به کتب زیرشود: معجم المؤلفین ج 7 ص 41 کشف الظنون ص 14 و 25 و سایر صفحات هدیة العارفین ج 1 ص 712 و ایضاح المکنون ج 1 ص 42 و أعیان الشیعة ج 41 ص 98 و تاریخ علماء بغدادابن رافع سلامی ص 137 و البدایه ٔ ابن کثیر ج 13 ص 270 والحوادث الجامعه ٔ ابن فوطی ص 386 و شذرات الذهب ج 5 ص 343 و تذکرة الحفاظ ج 4 ص 250 و التعریف بالمؤرخین عزاوی ج 1 ص 92 و المخطوطات التاریخیة ص 52 و حمیدیة کتبخانه ص 63 و التذکره ٔ طاهر جزائری شماره ٔ 127 و فهرس المؤلفین بالظاهریة و طبقات الشافعیه ٔ اسنوی ص 123 و الوافی صفدی ج 12 ص 12 و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 117.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۲۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بکربن وائل . وی جدی است جاهلی و از عدنانیة. او را فرزندی بنام «صعب » بود که نسل وی از اوست . نام او در نهایةالارب ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بکمش بن مزان بن عبداﷲ ترکی ، ملقب به فخرالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی ترکی شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) بلبان بن عبداﷲ فارسی مصری حنفی ، ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی مصری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بلبل الوزیر. وی به بغداد بود و خواهرزاده ای داشت که دچار سکته شده بود و توسط صاعدبن بشر معالجه گردید که شرح آن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بلیق حاجب . وی در اوایل خلافت القاهر باﷲ عباسی منصب حجابت او را عهده دار بود، ولی پس از مدتی چون برخی از بزرگان ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بندار رازی حنفی ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی رازی (ابن بندار...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بندار مؤدب . مافروخی در «محاسن اصفهان » نام او را جزء دانشمندان متقدم عصر خود (قرن پنجم هجری ) آورده است ، و ظاهراً...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بواب ، علی بن هلال بغدادی ، مشهور به ابن بواب و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن بواب و علی بن هلال ... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بویه بن فناخسرو دیلمی ، ملقب به عمادالدوله و مکنی به ابوالحسن . رجوع به عمادالدوله ٔ دیلمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بهاءالدین سام بن شمس الدین محمدبن فخرالدین مسعود، ملقب به ملک جلال الدین . وی از ملوک بامیان است که پس از فوت ...