علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ایرنجین (امیر شیخ ...). پدر او امیر ایرنجین ، پدر یکی از زنان سلطان ابوسعید بهادرخان بود، و چون با ابوسعید از در مخالفت درآمد، در جنگی که در جمادی الاولای سال 719 هَ . ق . در حدود آذربایجان در ساحل سفیدرود بین آن دو روی داد، فرزند امیر ایرنجین یعنی امیر شیخ علی ، توسط سپاهیان سلطان ابوسعید کشته شد. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 206) (از تاریخ مفصل ایران ، مغول تألیف عباس اقبال ص 333).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۵۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن حسین انصاری ، مشهور به حاجی زینل عطار. از دانشمندان قرن هشتم هجری . رجوع به حاجی زینل عطار شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بدلیسی حنفی ، ملقب به حسام الدین . رجوع به علی بدلیسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بیاعی . محدث . رجوع به علی بیاعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین جوری (یا حوری )، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی جوری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین خلیعی شاعر، مکنی به ابوالحسین . رجوع به علی خلیعی (ابن حسین ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین حسینی مرعشی . رجوع به علی مرعشی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین خیقانی حلی نجفی . رجوع به علی خیقانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین داوودی ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی داوودی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین شاکر جرکسی پارسی . رجوع به علی شاکر شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین طریحی نجفی . رجوع به علی طریحی شود.