اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بسام شنترینی اندلسی ، مکنی به ابوالحسن (477 - 542 هَ . ق .). ادیب و شاعر و مورخ رجوع به ابن بسام و به کتب ذیل شود. معجم المؤلفین ج 7ص 43 و کشف الظنون ص 825 و معجم الادباء ج 12 ص 275 و تاریخ الفکر الاندلسی ص 288 و المخطوطات التاریخیة و ص 56و هدیة العارفین ج 1 ص 702 و ایضاح المکنون ج 1 ص 541 والوافی صفدی ج 12 ص 13 و فهرس المؤلفین بالظاهریة.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۰ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان خراط، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی خراط شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان خلوتی ضریر، مشهور به ناظم الدرر. رجوع به علی خلوتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان شهیدی ، ملقّب به رکن الدین . رجوع به علی شهیدی (ابن عثمان ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان غزنوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی غزنوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان غزی دمشقی حنفی ، ملقّب به شرف الدین . رجوع به علی غزی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عجلان بن رمیثةبن ابی نمی حسنی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به نورالدین .امیر مکه . رجوع به علی حسنی (ابن عجلان ب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عدلان بن حمادبن علی ربعی موصلی ، ملقّب به عفیف الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی موصلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عدی بن ربیعة. ابوعمر گوید که : وی از صحابه نبود اما از کسانی است که در مکه یا مدینه در عهد پیغمبر (ص ) از پدر و مادر...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عراق . نام او علی بن محمدبن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی ، ملقّب به سعدالدین و مشهور به ابن عراق ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عراق صناری خوارزمی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی خوارزمی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.