علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بلبل الوزیر. وی به بغداد بود و خواهرزاده ای داشت که دچار سکته شده بود و توسط صاعدبن بشر معالجه گردید که شرح آن واقعه در عیون الانباء آمده است . (از عیون الانباء ج 1 ص 222).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۶ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم خزاعی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی خزاعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم درویش ، ساکن حلب . رجوع به علی درویش شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم رامزبن ابراهیم حسن . از اطبای قاهره است . رجوع به علی رامز شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم قمی . از فقهای قرن 14 هجری . رجوع به علی قمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم کنانی فیجاطی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی کنانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم مغنیساوی رومی حنفی (علی رضا...)، مشهور به اولیازاده . رجوع به علی رضابن ابراهیم ... شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن ابی احمد حسین طاهربن موسی بن محمدبن موسی ابراهیم بن امام موسی بن جعفر الصادق (ع )، ملقب به علم الهدی و ثمانینی و...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی اصیبعة علی بن خلیفةبن یونس بن ابی القاسم بن خلیفه ٔ خزرجی ، مشهور به ابن ابی اصیبعة و ملقب به رشیدالدین و مکنی ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن حمیر یمنی همدانی ، ملقب به سراج الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی همدانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن خلیفه ٔ همدانی حسینی یمانی شافعی ، مشهور به ابن أزرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین و مکنی به ابوال...