علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بلیق حاجب . وی در اوایل خلافت القاهر باﷲ عباسی منصب حجابت او را عهده دار بود، ولی پس از مدتی چون برخی از بزرگان که علی و پدرش بلیق بن مقلة نیز جزء آنان بودند، شروع به مخالفت با القاهر باﷲ کردند. القاهر نیز آنان را به قتل رساند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 296).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۲۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سماقة. علی بن احمد سماقه ٔ عاملی مشغری . رجوع به علی سماقة (ابن احمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سنجر بغدادی حنفی ، مشهور به ابن سماک (یا ابن سباک ) و ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بغدا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سندبن علی بن سلیمان لواتی الاصل ابیاری شافعی مصری . رجوع به علی ابیاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سودون یشبغاوی قاهری دمشقی حنفی ، مکنّی به ابوالحسن . شاعر بود ودر سال 810 هَ . ق . در قاهره متولد شد و در نیمه ٔ رجب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهروردی . علی بن مسلم بن محمدبن علی سلمی دمشقی شافعی خلوتی ، مشهور به ابن سهروردی و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب ب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل . تابعی است . (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل بن ازهر اصفهانی ، مکنّی به ابوالحسن . از مشایخ صوفیه و معاصر جنید. رجوع به ابوالحسن (علی بن سهل ...) و نیز به ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل بن ربن طبری ، مکنّی به ابوالحسن . طبیب و مطلع در طبیعیات و در انجیل . وی در طبرستان متولد شد و سپس نزد خلیفه ال...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل بن عباس بن سهل نیشابوری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی نیشابوری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل اصفهانی ، مکنّی به ابوالحسن (علی بن سهل ...) و نیز به اصفهانی شود.