علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بهاءالدین سام بن شمس الدین محمدبن فخرالدین مسعود، ملقب به ملک جلال الدین . وی از ملوک بامیان است که پس از فوت پدرش بهأالدین سام ، مدت هفت سال در بامیان حکومت کرد و در آن سال سلطان محمد خوارزمشاه که در ماوراءالنهر بود، به بامیان حمله کرد و ملک جلال الدین علی را کشت و قلمرواو را تسخیر کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 609).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۹ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن حیدرةبن محمدبن عبداﷲبن محمد، مکنی به ابوالحسن . از فرزندان عقیل بن ابی طالب . رجوع به علی عقیلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن سلام شرغی . رجوع به علی شرغی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن سلیمان اسپارته ای رومی حنفی (علی رضا...)، مشهور به وصفی . رجوع به علی رضابن حسین ... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن صلاح بن بدرالدین حسنی صنعانی مؤیدی ، ملقب به جمال الدین . رجوع به علی مؤیدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن طریف کوفی ، مکنی به ابومنذر. رجوع به علی کوفی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن عبدالعالی کرکی عاملی ، مشهور به محقق ثانی و محقق کرکی و شخی علایی و مولی مروج . رجوع به علی کرکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن عروة مشرقی دمشقی حنبلی ، مشهور به ابن زکنون و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی مشرقی شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن حسین بن عزالدین بن حسن بن محمدبن صلاح بن حسن بن جبریل حسنی یمنی شامی . رجوع به علی شامی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی بن ابی بکربن محمد موصلی حنبلی ، ملقب به عزالدین . رجوع به علی موصلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام ، مکنی به ابوالحسن و ابومحمد و ابوالقاسم و ابوبکر، و ملقب به سیدالعابدین و زی...