علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعفر، مکنی به ابوالقاسم . وی وزیر ابوکالنجار مرزبان بود. اصل او از آذربایجان و مردی دبیر و زیرک و کاردان بود. وی از زمان یوسف بن ابی الساج عهده دار دریافت خراج و مالیات آذربایجان و اران و ارمنستان بود. و اخیراً سمت وزیری دیسم را داشت . در سال 330 هَ . ق . روابط میان دیسم و علی بن جعفر تیره شد و و وی به تارم گریخته به ابوکالنجار مرزبان پیوست و چون هر دو کیش باطنی داشتند بزودی با هم دوست و مهربان شدند و مرزبان وی را به وزیری برگزید. مرزبان به تحریک علی بن جعفر به تبریز حمله کرده دیسم را از آنجا براند. و در آذربایجان نیز وزارت مرزبان با ابن علی بن جعفر بود. اما بواسطه ٔ سعایت برخی از مخالفین وی نزدمرزبان ، او به جان خویش بیمناک گشته دوباره به دیسم که در ارمنستان بود پیوست و در جنگی که دوباره بین مرزبان و دیسم روی داد و به شکست دیسم خاتمه یافت . علی مورد عفو قرار گرفته دیگر بار امر وزارت را یافت .(از شهریاران گمنام تألیف احمد کسروی ص 59 و 62).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۵۲ ثانیه
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن . وی کاتب محمدبن محمود سبکتکین بود، و او ذواللسانین بوده است و در هر دو زبان عربی و فارسی شعر می گفت . (یادداشت...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن طرخان . از استادان موسیقی و غناء. رجوع به ابن طرخان (ابوالحسن علی ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن ، مشهور به ابن ماشطة و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن ماشطة،و کتب ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 68 و الفهرست ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن ، ملقب به ابوالفرج . موسیقی دان متوفی در سال 721 هَ. ق .). او را کتابی است در موسیقی . (از معجم المؤلفین از تا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن ابراهیم انکوری مصری ، مشهور به درویش . رجوع به علی یمنی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن ابی بکربن حسن بن علی خزرجی زبیدی یمنی ، مشهور به ابن وهاس و ملقب به موفق الدین و مکنی به ابوالحسن . رجو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن ابی فرج احمد، مکنی به ابوالقاسم و مشهور به رئیس الرؤساء ابن مسلمة. از وزرای عادل و دانشمند بود. وی در سال ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدبن حسین بن علی بن یحیی بن محمد شبیبی ذماری . رجوع به علی شبیبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدواسطی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی واسطی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن حسن بن أذین . نام محدثی است . (از منتهی الارب ).