علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعفر کاتب ، مکنی به ابوالحسن فارسی . وی ساکن نیشابور، و درادب و علم توانا بود. و حاکم در کتاب نیشابور از وی نقل می کند. (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 106).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۴.۶۳ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد حسینی جویمی شیرازی شافعی ، ملقب به نورالدین . رجوع به علی جویمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد دهکی رازی ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی دهکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد زهری شروانی مدنی نقشبندی حنفی ، ملقب به کمال الدین . رجوع به علی شروانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن معلی . از مشایخ شیعه و راوی فقه ، از ائمه بود. (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن موسی بن جعفر الصادق (ع ). فرزند او «محمد» روایت کند که با پدرخود «علی » در وقتی که سخت محتاج بودند بنزد ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن هاشم . از علماء و فقهای شیعه است و کتاب المناقب و کتاب اختیار القرآن و کتاب قرب الاسناد و کتاب نوادر ال...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن هاشم قمی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی قمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم انباری شیعی . از فضلای قرن دهم هجری . رجوع به علی انباری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بحری مصری مالکی ، ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . از قضات قرن نهم هجری . رجوع به علی مصری شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن ابراهیم حصری ، مکنی به ابوالحسین . از عرفای قرن چهارم هجری . رجوع به ابوالحسین حصری شود.