علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حاکم بامر اﷲ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به الظاهر لدین اﷲ. وی هفتمین خلیفه ٔ فاطمی مصر است که پس از قتل پدر به سلطنت رسید و در ابتدای کار امیرالجیوش را صاحب منصب ساخت و چون تمکنی پیدا کرد وی را با عمّه ٔ خود به قتل رساند. در سال 415 هَ . ق . در عهد این خلیفه در مصر قحط و غلائی عظیم اتفاق افتاد و مدت دو سال ادامه داشت . و در سال 420 او رافرزندی پیدا شد که «سعد» نام نهادش و لقب «المستنصرباﷲ» به او داد. در سال 421 قیصر روم با ششصدهزار سپاهی بسوی شام متوجه گشت ولی در حدود حلب تارومار و منهزم گشتند. و در نیمه ٔ شوال سال 427 الظاهر لدین اﷲ در سن سی سالگی بر اثر مرض استسقا درگذشت . مدت خلافتش شانزده سال بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 455). و نیز رجوع به ظاهر (ابن ابی منصور الحاکم )... شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۵.۰۲ ثانیه
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن محمدبن عبیدبن زبیر اسدی ، مشهور به ابن کوفی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اسدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عثمان بن محمدبن رجب بن علاءالدین دمشقی شافعی ،مشهور به ابن شمعة. رجوع به علی دمشقی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عز اذرعی دمشقی حنفی . ملقّب به صدرالدین . رجوع به علی اذرعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عقیل حنبلی عالمی بغدادی ، مکنّی به ابوالفاء. رجوع به علی ظفری (ابن عقیل بن محمد...) و به ابوالفاء (علی ب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علاءالدین دواداری ، مشهور به ابن کلاس . رجوع به علی دواداری و ابن کلاس شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی . نحوی و ساکن شهر تونس بود. وی در سال 1139 هَ . ق . درقید حیات بوده است . او راست : دفع الملم عن قراءة ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی ، مشهور به ابن ابی قصیبه ٔ غزالی . رجوع به علی غزالی شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی ، مشهور به ابن غانم مقدسی و ملقّب به نورالدین . رجوع به ابن غانم (نورالدین علی ) و نیز به علی بن محم...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن ابی بکربن علی نسفی بیکندی . رجوع به علی نسفی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن ابی لطف مقدسی شافعی ، مکنّی به ابوالفضل . رجوع به علی مقدسی شود.