علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن ایوب . وی زعیم قوم رامانیان بود و ذکر او در فارسنامه ٔ ابن بلخی چنین آمده است : «رامانیان ، این قوم قبیله ٔ فضلویه بودند و زعیم ایشان پدر فضلویه بود نام او علی بن الحسن بن ایوب ، و همگان شبانی کردندی ...». (از فارسنامه ٔ ابن البلخی چ کمبریج ص 166).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۴.۳۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عباس بن اسماعیل بن ابی سهل بن نوبخت نوبختی ، مکنّی به ابوالحسین . رجوع به علی نوبختی (ابن عباس بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عباس بن جریح بغدادی ، مشهور به ابن رومی و مکنّی به ابوالحسن . شاعر رومی الاصل . متولد در رجب سال 221 هَ . ق . در بغ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عباس بن حسین زیدی ، ملقب به المنصور باﷲ. امام زیدی یمن . رجوع به علی زیدی (ابن عباس بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عباس بن راضی بن حسن أبوطبیخ . ادیب و شاعر، متولد در سال 1311 هَ . ق . در نجف . وی در شوال سال 1361 هَ . ق . درگذشت ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عباس مجوسی ، مشهور به ابن مجوس . رجوع به ابن المجوس و به علی مجوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالاعلی ، مکنّی به ابوالحسن . تابعی است و زهیر از او روایت کند. رجوع به ابوالحسن (علی بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی بن احمد رومی حنفی ، مشهور به ظریفی . رجوع به علی ظریفی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی بن قاضی خان ، ملقّب به علأالدین . او راست : کنزاللاَّلی فی شرح بدءالامالی ، که در سال 979 هَ . ق . در مدی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالبر حسنی شافعی . مشهور به ونائی و ملقّب به جمال الدین . رجوع به علی ونائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالجباربن سلامه ٔ هذلی توسنی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی هذلی شود.