اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن بویه دیلمی ، ملقب به فخرالدوله . رجوع به فخرالدوله ٔ دیلمی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۵.۸۶ ثانیه
علی وند. [ ع َ وَ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ «بکش » است و آن طایفه ای است از ایل ممسنی در فارس . این تیره را «عالی وند» نیز نامند. (از جغراف...
علی هذا. [ ع َلا ها ] (ع ق مرکب ) مرکب از: «علی » (بر) + «هذا» (این ) عربی ، که در فارسی به جای قید ترتیب و تعلیل به کار رود. بنابراین . ازین...
پور علی . [ رِ ع َ ] (اِخ ) خاقانی گاهی خود را چنین میخواند، چه پدر او علی نجار بوده است : دل در سخن محمدی بندای پور علی ، ز بوعلی چند؟خاقا...
اخی علی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) مصری . وی شیخی بوده در ملک شام و روم و مریدان بسیار بر او جمع آمده بودند اما چون مردی منصف بوده جمعی از مریدان...
تپه علی . [ ت َپ ْ پ َ ع َ] (اِخ ) دهی از دهستان سلگی شهرستان نهاوند است که در سی و دو هزارگزی باختر شهر نهاوند و چهارده هزارگزی جنوب باختر...
حجر علی . [ ح َ ج َ رِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مصحف حجر عسلی است .
ده علی . [ دِه ْ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش راور شهرستان کرمان . واقع در 7هزارگزی شمال باختری راور. سکنه ٔ آن 480 تن . آب آن از قنات تأم...
دیر علی . [ دِی ْ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کره سنی بخش سلماس شهرستان خوی و دارای حدود100 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
علی آقا. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه واقع در 37 هزارگزی شمال خاوری کدکن و 7 هزارگزی باختر راه ش...
علی چین . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی ، بخش مرکزی شهرستان مراغه . واقع در 70 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 10 هزارگزی شمال خاور...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.