علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن ابی طالب باخرزی سخنی شافعی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن باخرزی و ابوالحسن علی بن حسن ... و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 65 و وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 454 و معجم الادباء ج 13 ص 33 و طبقات الشافعیه ٔ سبکی ج 3 ص 298 و النجوم الزاهره ٔ ابن تغری بردی ج 5 ص 99 و شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 327 و البدایه ٔ ابن کثیر ج 12 ص 112 و مفتاح السعاده ٔ طاش کبری ج 1 ص 213 و مرآةالجنان یافعی ج 3 ص 95 و کشف الظنون ص 761و سایر صفحات و المخطوطات العربیه ٔ کورکیس عواد ص 56و مخطوطات الموصل جلی ص 53 و مکتبةالمجلس النیابی ص 22 و فهرس المخطوطات المصورة سید ج 2 ص 62 و هدیة العارفین ج 1 ص 629 و سیرالنبلاء ذهبی ج 11 ص 229 و الوافی صفدی ج 12 ص 26 و ذیل تاریخ بغداد ابن نجار ج 10 ص 207 و طبقات الشافعیه ٔ اسنوی ص 41 و فهرس المؤلفین بالظاهریةو مناقب الشافعی و طبقات اصحابه من تاریخ الذهبی .
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۶۶ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لحام . علی بن محمدبن عباس بن شیبان دمشقی حنبلی ، مشهور به ابن اللحام و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین . ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لطف علی مغانی تبریزی . رجوع به علی تبریزی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لیث صفار. وی فرزند کوچکتر لیث و برادر کهتر یعقوب لیث بود. وی در چند مورد با برادر خود در جنگ ها شرکت داشت از جمله د...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ماجده ٔ سهمی ، مکنّی به ابوماجدة. رجوع به علی سهمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ماشاذة. وی از علمای متقدم قرن پنجم (عهدی که مافروخی در آن میزیست ) بود و نام او درمحاسن اصفهان آمده است . (از م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ماشطه . علی بن حسن ، مشهور به ابن ماشطة. رجوع به ابن ماشطة و علی بن حسن شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ماکولا. علی بن هبةاﷲبن علی بن هبةاﷲبن جعفر عجلی جرباذقانی بغدادی ، مشهور به ابن ماکولاو ملقّب به سعدالملک و مکنّی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مانع حوشبی . سلطان حواشب در یمن . رجوع به علی حوشبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مأمون . مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به معتضد بود و او را «سعید» نیز می گفتند. وی قائم مقام برادر خود ابومحمد رشیدبن م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مأمون بن محمد. وی از ملوک سلسله ٔ دوم خوارزمشاهان بود و پس از اینکه پدرش مأمون بن محمد بر دست غلامان خویش در ضی...