علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن اسحاق ، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به فخرالملک . وی بزرگترین فرزند نظام الملک بود. در سال 434 هَ . ق . متولد شد ودر سال 488 وزارت برکیارق را به عهده گرفت . سپس به نیشابور رفت و وزارت سنجر را عهده دار شد و در سال 500 در آنجا به دست یکی از فدائیان اسماعیلیه به قتل رسید. (از اعلام زرکلی از کامل ابن اثیر ج 10 ص 488 و النجوم الزاهرة ج 5 ص 155 و تاریخ دولة آل سلجوق ص 79).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بابویه اسواری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اسواری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بدیع، مکنّی به ابوالقاسم . از علمای حدود قرن پنجم هجری در اصفهان است که در «محاسن اصفهان » مافروخی ذکر وی ...
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بسری بندار، مکنّی به ابوالقاسم . محدث است . رجوع به ابوالقاسم (علی بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بهاء بغدادی حنبلی ، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بغدادی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جرجانی حنفی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حنفی (ابن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفربن حسین بن محمدبن صباح حمیری یمنی ، پدر حسن صباح . رجوع به علی حمیری (ابن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفربن محمدبن عبدالرحیم بن حجون قنائی ، ملقّب به فتح الدین . رجوع به علی قنائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفر کوفی حمانی . رجوع به علی حمانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حبیب بصری مشهور به ماوردی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ماوردی و به علی ماوردی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حبشی ازجی . رجوع به علی ازجی (ابن محمدبن ...) شود.