اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن صدقه ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به شرف الدوله . پدر او وزیر المسترشد بود و نخستین کس از بنی صدقه بود که به وزارت رسید و لقب جلال الدوله داشت . این علی بن حسن همیشه نایب پدر خود در وزارت بود و هیچگاه بالاستقلال وزیر نشد. او را خطی خوش بود و در اواخر عمر رباطی بر ساحل دجله بنام «رباطالدرجة» ساخت و با عده ای از فقرا در آنجا عزلت گزید. تولد او در محرم سال 499 هَ . ق . و وفاتش در هفتم صفر سال 554 بوده است . (از معجم الادباء چ مصر ج 13 ص 49).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۴.۹۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد. خاتم سفرای اربعه ٔ حضرت قائم (ع ). رجوع به علی سمری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد. نام طبیب یا گیاه شناسی است که ابن البیطار در مفردات خود از او روایت کند. از جمله در ذیل کلمات طباشیر، طرخون ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد، مکنّی به ابوالحسن . متکلم و اصولی قرن چهارم هجری است که در سال 380 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المؤلفین بنق...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد. مورخ و خطیب بود و مدتی عهده دار خطابت در جامع قراچه ٔ احمدپاشا در شهر میخالیج بوده است . او راست : مصباح القلوب ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد، مشهور به ابن محبا عباسی و ملقّب به عمادالدین . رجوع به علی عباسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد، مشهور به تاج الحلوانی . رجوع به تاج الحلوانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد (خواجه ...) ممدوح منوچهری دامغانی شاعر : از دولت آن خواجه علی بن محمدامروز گلاب است و رحیق است در انهار. منو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد، مشهور به نصیرالدین کاشی . رجوع به علی کاشی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد، ملقّب به نظام الدین . عالم قرن ششم هجری . او راست : مختصرکتاب المصباح الصغیر. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 176).
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدبن ابراهیم بن عبدالرحمان بن ضحاک فزاری ، مشهور به ابن مقری یا ابن بقری و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی فز...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.