علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن صدقه ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به شرف الدوله . پدر او وزیر المسترشد بود و نخستین کس از بنی صدقه بود که به وزارت رسید و لقب جلال الدوله داشت . این علی بن حسن همیشه نایب پدر خود در وزارت بود و هیچگاه بالاستقلال وزیر نشد. او را خطی خوش بود و در اواخر عمر رباطی بر ساحل دجله بنام «رباطالدرجة» ساخت و با عده ای از فقرا در آنجا عزلت گزید. تولد او در محرم سال 499 هَ . ق . و وفاتش در هفتم صفر سال 554 بوده است . (از معجم الادباء چ مصر ج 13 ص 49).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۴.۹۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حکم سلمی ، برادر معاویةبن حکم . رجوع به علی سلمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حکیم ازدی ، مکنی به ابوالحسن . تابعی . رجوع به ابوالحسن (علی بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حمدان ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به سیف الدوله . رجوع به سیف الدوله و الاَّثار الباقیه ٔ بیرونی ص 133 شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حمدون بن سماک بن مسعودبن منصور جذامی ، مشهور به ابن اندلسی . رجوع به علی جذامی (ابن حمدون بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حمزة، مکنی به ابوالحسن . وی ادیب بود و به دمشق رفت و ابوالفتح صالح بن اسد کاتب را در آنجا مدح کرد.علی بن عبدالسل...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حمزه ، نام او علی بن حمیدصعیدی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن حمزه یا ابن صباغ است . رجوع به علی صعیدی (ابن...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حمزةبن عبداﷲبن عثمان اسدی کوفی ، مشهور به کسائی و مکنی به ابوالحسن . مقری و تجویددان و لغوی و نحوی و شاعر. رجوع ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حمزةبن علی طلحةبن علی رازی بغدادی ، مکنی به ابوالحسین و مشهور به ابن بقشلان و ملقب به علم الدین . رجوع به علی ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حمزةبن عمارةبن حمزةبن یساربن عثمان اصبهانی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی اصفهانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حمزه ٔ اصفهانی . رجوع به علی اصفهانی (ابن حمزه ) شود.