اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن فضل ، مشهور به صردرو مکنی به ابومنصور. رجوع به صردر و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 66 و وفیات الاعیان ج 1 ص 453 و شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 322 و کشف الظنون ص 773 فهرست المخطوطات المصورة ج 1 ص 461 و فهرست الخدیویة ج 4 ص 248.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۵.۳۰ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسام الدین اکبرآبادی هندی ، مشهور به آرزو و ملقب به سراج الدین . رجوع به آرزو و به علی شاه بن حسام الدین ... شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن . وی کاتب محمدبن محمود سبکتکین بود، و او ذواللسانین بوده است و در هر دو زبان عربی و فارسی شعر می گفت . (یادداشت...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن طرخان . از استادان موسیقی و غناء. رجوع به ابن طرخان (ابوالحسن علی ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن ، مشهور به ابن ماشطة و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن ماشطة،و کتب ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 68 و الفهرست ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن ، ملقب به ابوالفرج . موسیقی دان متوفی در سال 721 هَ. ق .). او را کتابی است در موسیقی . (از معجم المؤلفین از تا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن ابراهیم انکوری مصری ، مشهور به درویش . رجوع به علی یمنی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن ابی بکربن حسن بن علی خزرجی زبیدی یمنی ، مشهور به ابن وهاس و ملقب به موفق الدین و مکنی به ابوالحسن . رجو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن ابی فرج احمد، مکنی به ابوالقاسم و مشهور به رئیس الرؤساء ابن مسلمة. از وزرای عادل و دانشمند بود. وی در سال ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدبن حسین بن علی بن یحیی بن محمد شبیبی ذماری . رجوع به علی شبیبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدواسطی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی واسطی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.