علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمدبن یحیی ، مشهور به علان مصری . ابوبکر زبیدی نام وی را آورده و گوید که او از علمای نحو بود و در شوال سال 337 هَ .ق . درگذشت . (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 115).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن یوسف اشبیلی ، مشهور به ابن ضائع و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اشبیلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن یوسف همدانی . رجوع به علی همدانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی ازجی ضریر، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ازجی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی الرضاعلیهم السلام ، ملقّب به نقی . دهمین امام از ائمه ٔ شیعه ٔ اثناعشری . رجوع به ابوالحسن (علی النقی ......
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی جرجانی حسین حنفی ، مشهور به سیدشریف و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی جرجانی شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی جوینی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به عمادالدین . رجوع به علی جوینی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی خزاز رازی قمی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی خزاز شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رامشی بخاری ضریر، ملقّب به حمیدالدین . رجوع به علی رامشی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رضوی تبریزی نجفی ، مشهور به سیدعلی داماد. رجوع به علی داماد شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی زهری شروانی مدنی حنفی . رجوع به علی شروانی شود.