اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمدبن یحیی ، مشهور به علان مصری . ابوبکر زبیدی نام وی را آورده و گوید که او از علمای نحو بود و در شوال سال 337 هَ .ق . درگذشت . (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 115).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۱ ثانیه
شاه سید علی اکبر. [ س ِی ْ ی ِ ع َ اَ ب َ ] (اِخ ) نام محلی است در نزدیکی شهر اسپاهان و دارای معدن زغال سنگ است . (یادداشت مؤلف ).
چشمه علی باورصاد. [ چ َ م َ ع َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز که در 3 هزارگزی باختر مسجدسلیمان ، کنار را...
دَبیت پارچه‌ای نخی، کلفت و محکم و بادوام و نسبتاً ضخیم است که بیشتر برای آستر لباس و رویهٔ لحاف و در ایران هم‌چنین برای شلوارهای بختیاری استفاده می‌شو...
والعهدةعلی الراوی . [ وَل ْ ع ُ دَ ت ُ ع َ لَرْ را ] (ع جمله ٔ اسمیه ) به گردن گوینده . بر عهده ٔ روایت کننده : حکایات و اخبار هر قوم از کتب م...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
علی آباد مزرعه ٔ نو. [ ع َ دِ م َ رَ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کاشان واقع در 24 هزارگزی جنوب خاوری کاش...
علی آباد مشیرالدوله . [ ع َ دِ م ُ رِدْ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان فشافویه ٔ بخش ری شهرستان تهران واقع در 42 هزارگزی جنوب باختری شهرر...
علی اختلاف الاقوال . [ ع َ لا اِت ِ فِل ْ اَق ْ ] (ع ق مرکب ) بنابر گفته های مختلف . برحسب گفتارهای گوناگون . بر معنای گفته های گوناگون .
علی اسد فیروزآبادی . [ ع َ ی ِ اَ س َ دِ ] (اِخ ) وی از اهالی هرات بود و وقتی شاهرخ میرزا به خراسان لشکر کشید، عده ای از مغولان به قلعه ٔ اخ...
جامع سید سلطان علی . [ م ِ ع ِ س َی ْ ی ِ س ُ ع َ ] (اِخ ) مسجدی است در بغداد که تاریخ بناء آن معلوم نیست گویا آن را در عصری که جامع مرجان ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.