علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام ، مکنی به ابوالحسن و ابومحمد و ابوالقاسم و ابوبکر، و ملقب به سیدالعابدین و زین العابدین و زکی و امین و سجاد. امام چهارم از ائمه ٔ شیعه ٔ اثناعشریة. رجوع به ابوالحسن علی بن الحسین بن علی بن ...(ع ) و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 61 و سایر صفحات شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۳ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بدربن خورشیدبن ابی بکر (امیر...). رجوع به علی لر شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بدربن شجاع الدین خورشیدبن ابی بکر (امیر...). رجوع به علی لر شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بذیمة. محدث است . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بُرَید ابودعامه ٔ قیسی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی قیسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بری ، نام او علی بن محمدبن علی بن محمدبن حسین رباطی مغربی مالکی ، مشهور به ابن بری و مکنی به ابوالحسن است . رجو...
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن بری سودانی . رجوع به علی سودانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بسام ، نام او علی بن محمدبن نصربن منصوربن بسام عبرتائی بغدادی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن بسام است . رجوع...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بسام شنترینی اندلسی ، مکنی به ابوالحسن (477 - 542 هَ . ق .). ادیب و شاعر و مورخ رجوع به ابن بسام و به کتب ذیل ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بطال ، علی بن خلف بن عبدالملک بن بطال بکری قرطبی مالکی ، مشهور به ابن لجام و ابن بطال ، و مکنی به ابوالحسن . رجو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بقال ، علی بن یوسف ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن بقال . رجوع به علی بن یوسف شود.