اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی اصفهانی باقولی ضریر، مشهور به جامع و مکنی به ابوالحسن . نحوی بود. او راست : 1- کشف المشکلات و ایضاح المعضلات فی علل القرآن . 2- المجمل . رجوع به ابوالحسن (علی بن حسین ...) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 75 و معجم الادباء ج 13 ص 164 و انباء الرواة قفطی ج 28 ص 24 و بغیة الوعاة سیوطی ص 335 و کشف الظنون ص 263 و روضات الجنات خوانساری ص 485 و هدیة العارفین ج 1 ص 697.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۴.۸۳ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کلاس . علی بن محمدبن علاءالدین دواداری ، مشهور به ابن کلاس . رجوع به علی دواداری (ابن محمدبن علاءالدین ...) و ابن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کل محمدبن علی محمد قاربوزآبادی قزوینی . رجوع به علی قزوینی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کمال الدین حسین کاشانی ، ملقّب به غیاث الدین .رجوع به غیاث الدین (علی بن کمال الدین کاشانی ) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کمال الدین محمود استرآبادی مکی . رجوع به علی استرآبادی (ابن کمال الدین ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کوچک . علی بن حسین بن علی عبسی ، مشهور به ابن کوچک وراق . رجوع به علی عبسی (ابن حسین بن علی ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کوفی . علی بن محمدبن عبیدبن زبیر اسدی ، مشهور به ابن کوفی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اسدی (ابن محمدبن ع...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لالی بالی رومی حنفی ، مشهور به منق و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی منق شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لبال . علی بن احمدبن علی شریشی ، مشهور به ابن لبال و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی شریشی (ابن احمدبن علی ......
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لب بن شلبون معافری ، مکنّی به ابوالحسن . از وزرای اندلس . رجوع به علی معافری (ابن لب ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لجام . علی بن خلف بن عبدالملک بن بطال بکری قرطبی مالکی ، مشهور به ابن لجام و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ق...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.