علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی اصفهانی باقولی ضریر، مشهور به جامع و مکنی به ابوالحسن . نحوی بود. او راست : 1- کشف المشکلات و ایضاح المعضلات فی علل القرآن . 2- المجمل . رجوع به ابوالحسن (علی بن حسین ...) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 75 و معجم الادباء ج 13 ص 164 و انباء الرواة قفطی ج 28 ص 24 و بغیة الوعاة سیوطی ص 335 و کشف الظنون ص 263 و روضات الجنات خوانساری ص 485 و هدیة العارفین ج 1 ص 697.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۱۹ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد رازی ، ملقّب به زین الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی رازی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد ربعی ، مشهور به لخمی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی لخمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدرضابن موسی بن جعفر کاشف الغطاء نجفی . رجوع به علی کاشف الغطاء شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدرضا طباطبائی . رجوع به علی طباطبائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدرفیع طباطبائی . رجوع به علی طباطبائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد رومی ، مشهور به رضائی . رجوع به علی رضائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد رومی حنفی ، مشهور به پاشماقچی زاده . رجوع به پاشمقچی زاده (سیدعلی افندی ...) و پاشمقجی زاده و مآخذ ذیل شود: معج...
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمد زیات . رجوع به علی زیات شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سالم بن ولی الدین ترکمانی الاصل دمشقی المولد حنفی . رجوع به علی ترکمانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سخاوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سخاوی (ابن محمد...) شود.