علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن هندو بغدادی ،مکنی به ابوالفرج و مشهور به ابن هندو. رجوع به ابن هندو و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 82 و عیون الانباء ابن ابی اصیبعة ج 1 ص 323 و تاریخ حکماء اسلام بیهقی ص 93 و فوات الوفیات ابن شاکر کتی ج 2 ص 45 و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 379 و کشف الظنون ص 1762 و کنوز الاجداد محمد کردعلی ص 213 و هدیة العارفین ج 1 ص 686.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۶۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی عوض مزیدی اسدی حلی . رجوع به علی عوض شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی کاشفی . رجوع به علی کاشفی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی کرمانی . رجوع به علی کرمانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی مسعودی ، مکنی به ابوالحسن . صاحب مروج الذهب . رجوع به مسعودی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن قاسم بن منصوربن علی مصولی شافعی ، مشهور به ابن شیخ عوینة و ملقب به زین الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن محمدبن احمدبن هیثم بن عبدالرحمان بن مروان بن عبداﷲبن مروان بن محمد (آخرین خلیفه ٔ اموی ) اصفهانی صاحب کتا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن محمدبن عمر، مشهور به ابن مسلمة و ملقب به رئیس الرؤساء. وزیر القائم بامر اﷲ عباسی . رجوع به رئیس الرؤساء، و...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن محمدبن محمد حسینی عاملی جزینی ، مشهور به صائغ. رجوع به علی صائغ شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن محمد زینبی ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی زینبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن محمد سغدی حنفی . رجوع به علی سغدی شود.