علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین اصابی قطیعی یمنی شافعی . رجوع به اصابی و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 72 و هدیة العارفین ج 1 ص 710 و اعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 90 و العقود اللؤلؤیة ج 1 ص 128.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۳ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن سلیمان هیثمی شافعی ، ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی هیثمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن عبدالجلیل فرغانی مرغینانی حنفی ، ملقب به برهان الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی مرغینانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن عبدالرحمان بن محمد باعلوی . رجوع به علی سقاف شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن عبدالرحمان سقاف علوی ، ملقب به نورالدین . رجوع به علی سقاف شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن علی بن ابی بکربن عمربن احمدبن عبدالرحمان بن محمد خزرجی انصاری مکی شافعی ، مشهور به ابن جمال مصری . رجو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن علی بن محمدبن أبی بکربن عبداﷲبن عمربن عبدالرحمان بن عبداﷲ یمانی زبیدی شافعی ، مشهور به ناشری و ملقب ب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن علی هروی موصلی ، ساکن حلب ، مکنی به ابوالحسن . رحالة و خطیب بودکه به علم سیما و چهره آشنایی داشت . اصل...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن محمدبن علی بن محمدبن شراد برعی أبیاری زبیدی یمنی شافعی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی برعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی حزم قرشی دمشقی مصری شافعی ، مشهور به ابن نفیس و ملقب به علاءالدین . طبیب و دانشمند مشهور قرن هفتم هجری . رجو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی حزین ، ملقب به علاءالدین . رجوع به ابن نفیس و علی بن ابی حزم قرشی ... شود.