علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن حمودبن محمدبن سعیدبن سلطان بوسعیدی . از سلاطین زنگبار. وی در سال 1298 هَ . ق . متولد شد و در سال 1316 هَ . ق . بعد از درگذشت پدرش به سلطنت زنگبار رسید ولی دولت انگلستان به بهانه ٔ خردسالی وی ، خود عهده دار اداره ٔ امور آنجا شد تا اینکه در سال 1322 هَ . ق . بعضی اختیارات داخلی به وی واگذار شد اما بسبب بسیاری اختلافات با نماینده ٔ انگلستان ، در سال 1329 هَ . ق . به کناره گیری از سلطنت مجبور گشت و به پاریس رفت و در آنجا اقامت گزید و در سال 1336 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی از عشر سنوات حول العالم ص 462).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۸۹ ثانیه
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن موهب . علی بن عبداﷲبن محمدبن سعیدبن موهب جذامی اندلسی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن موهب . رجوع به علی اند...
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن مهدی بن علی بن مهدی کسروی اصفهانی بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کسروی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مهدی بن محمدبن علی بن داوودبن محمدبن عبداﷲبن محمدبن احمدبن عبدالقاهربن عبداﷲبن اغلب بن ابی الفوارس بن میمون حمی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مهزیار اهوازی دورقی شیعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اهوازی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن میمون بن ابی بکربن علی بن میمون بن ابی بکربن یوسف بن اسماعیل بن ابی بکر هاشمی قرشی مغربی غماری فاسی ، مکنّی به ا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناصربن علی حسینی ، ملقّب به صدرالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حسینی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناصربن محمدبن احمد بلیسی مکی شافعی حجازی ، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن ناصر. رجوع به...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناصرالدین بن احمد طرابلسی دمشقی حنفی . رجوع به علی طرابلسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناصرلدین اﷲ. وی فرزند خلیفه الناصرلدین اﷲ عباسی بود. پدرش ابتدا برادر او محمدالظاهر باﷲ را ولیعهد خویش قرارداد ولی پس ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نافع، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زریاب . مولای مهدی خلیفه ٔعباسی و موسیقیدان مشهور. رجوع به علی زریاب شود.