علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حمویه . وی فرزند حمویه حاکم نیشابور در عهد امیر نصر سامانی بود و خود در بارگاه امیر نصر میزیست . و او را با حسین بن علی گفتگوئی است که در تاریخ حبیب السیر نقل شده است . (از حبیب السیر چ خیام ج 7 ص 358).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۴.۶۹ ثانیه
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسحاق . وی از اهالی قم بود واز جمله وکیلانی است که صاحب کشف الغمة بنقل از اعلام الوری تألیف طبرسی ، گوید ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسداﷲ امامی اصفهانی . رجوع به علی امامی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن ابی بکربن عبداﷲبن عمربن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن علی بن احمدبن محمدبن اسحاق اسبیجابی سمرقندی ، ملقّب به بهاءالدین . رجوع به علی اسبیجابی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن علی بن محمدبن داوود بیضاوی الاصل مکی شافعی ، مشهور به زمزمی و ملقّب به نورالدین . رجوع به علی ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن محمدبن بشر انطاکی تمیمی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی انطاکی شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسواری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اسواری (ابن محمدبن بابویه ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اقبرس قاهری شافعی ، مشهور به ابن اقبرس و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی قاهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن الشاه الظاهری بغدادی ، مکنّی به ابوالقاسم . متوفی در سال 252 هَ . ق . رجوع به ابن الشاه الظاهری و نیز به م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ایدمر جلدکی ، ملقب به عزالدین . رجوع به علی جلدکی (ابن محمدبن ...) شود.