علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن راهبة. وی طبیب المتقی خلیفه ٔ عباسی بود و نزد او احترام و اکرامی خاص داشت . او بهمراهی بختیشوع و أتوش و ثابت بن سنان بن ثابت ، طبابت المتقی را عهده دار بود. (از تاریخ الحکماء قفطی ص 235).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۸ ثانیه
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن صالح رومی ، مشهور به عبدالواسع علیسی . رجوع به علی علیسی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی بن احمد رومی حنفی ، مشهور به ظریفی . رجوع به علی ظریفی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن حسام بن حامد، مشهور به ام ولدزاده ٔ رومی . وی عهده دار امر قضا در حلب بود و در سال 980 هَ . ق ....
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ ادرنوی رومی حنفی (علی وحید...) رجوع به علی وحید شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ انطاکی رومی حنفی . رجوع به علی انطاکی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عثمان بن سلیمان باباطاغی رومی حنفی . رجوع به علی باباطاغی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عثمان اقشهری رومی حنفی . رجوع به علی اقشهری شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن قاسم زیتونی رومی حنفی . رجوع به علی زیتونی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن لالی بالی رومی حنفی ، مشهور به منق و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی منق شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ](اِخ ) ابن محمد ادرنه ای رومی حنفی . ملقب به مدحی و مشهور به اسکیجی زاده . رجوع به علی اسکیجی زاده شود.