اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن زیل ، مکنی به ابوالحسن ، علی بن سهل طبری . کاتب مازیاربن قارن است . وی چون به دست خلیفه مسلمانی گرفت ، مقرب شد و فضل او پیدا گشت و متوکل او را در جمله ٔ ندماء درآورد. او راست : کتاب فردوس الحکمة و تحفة الملوک ، و کناش الحضرة، و منافع الاطعمة و الاشربة و العقاقیر (از الفهرست ابن الندیم ). اما این مرد همان علی بن ربن طبری است که ابن الندیم در اینجا اشتباهاً نام پدر او را «زیل » نوشته است . و کلمه ٔ ربن همان «ربنا» است در زبان یهود. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ابن ربن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۲.۲۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین طریحی نجفی . رجوع به علی طریحی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین قدامه ٔ موسوی ، مکنی به ابوجعفر. ممدوح ادیب صابر ترمذی . رجوع به علی موسوی (ابن حسین ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین قرشی . رجوع به علی قرشی (ابن حسین ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین قمی شیعی ، ملقب به نورالدین . رجوع به علی قمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین قهستانی ، شاعر، مکنی به ابوبکر. رجوع به علی قهستانی (ابن حسین ...) شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن حسین کاکی . رجوع به علی کاکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین مروزی حنفی ، ملقب به علاءالدین . رجوع به علی مروزی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین مسرعی ، مشهور به بولاقی . رجوع به علی بولاقی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین مغربی کاتب ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی مغربی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حصین بن مالک بن خشخاش عنبری تمیمی ، مکنی به ابوالحر. رجوع به علی عنبری شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.