علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سگزی . گور وی در رباط دهستان است . و دهستان شهری است از ناحیت دیلمان . (از حدود العالم چ دانشگاه ص 143).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۳۳ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ثابت شاعر. وی از رؤسای متکلمین زنادقه (مانویه ) بود که خود را مسلمان می نموده است . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ثردة، علی بن ابراهیم بن علی بن معتوق واسطی ، مشهور به ابن ثردة. رجوع به علی واسطی (ابن ابراهیم بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ثروان بن حسن کندی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی کندی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ثمال خفاجی ، امیر بنی خفاجة. رجوع به علی خفاجی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن تُمامة علی بن نوح بن محمدبن احمدبن ثمامة. رجوع به علی بن نوح بن محمدبن ... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جابربن عامر مالکی وفائی . رجوع به علی وفائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جاراﷲبن محمدبن ابی الیمن بن ابی بکربن علی بن محمدبن محمدبن حسین بن احمد قرشی مخزومی حنفی ، مشهور به ابن ظهیرة. ر...
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن جاسم بن محمد اسدی حلی . رجوع به علی اسدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جباب ، علی بن محمدبن سلیمان بن علی بن سلیمان بن حسن انصاری غرناطی ، مشهور به ابن جباب و مکنی به ابوالحسن . رجوع ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جبارة، علی بن اسماعیل بن ابراهیم بن جباره ٔ کندی محلی سخاوی مالکی ، ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور...