علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن سلیمان . وی طبیب و حکیم و ریاضی دان و فلکی و از مردم مصر بود. و در روزگار العزیز باﷲ و فرزندش الحاکم می زیست و زمان الظاهر لاعزار دین اﷲ فرزند الحاکم را نیز درک کرد. او راست : 1- اختصار کتاب الحاوی ، در طب . 2- الامثلة و التجارب و الاخبار و النکت والخواص الطبیة المنتزعة من کتب ابقراط و جالینوس و غیرهما. 3- التعالیق الفلسفیة، که در سال 411 هَ . ق . در حلب شروع به نگاشتن آن کرد. 4- مقالة أرسطوطالیس فی الابصار و تعدید شکوک فی کواکب الذنب . 5- مقالةفی أن قبول الجسم التجزؤ لایقف و لایتنهی . (از معجم المؤلفین از عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 2 ص 90).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۵ ثانیه
قاضی علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل . رجوع به قاضی سخاوی شود.
قاضی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین ، مکنی به ابوالفرج اصفهانی . رجوع به ابوالفرج علی بن حسین شود.
قاضی علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن زید. رجوع به قاضی بیهقی علی شود.
قاضی علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز. رجوع به قاضی جرجانی شود.
قاضی علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان . رجوع به قاضی ماردینی شود.
قاضی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محسن . رجوع به قاضی تنوخی شود.
قاضی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد. رجوع به قاضی تنوخی شود.
قاضی علی . [ ع َ ] (اِخ ) زین الدین . رجوع به قاضی زین الدین علی شود.
علی یمنی . [ ع َ ی ِ ی َ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن حمیر یمنی همدانی . ملقب به سراج الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی همدانی شود.
علی یمنی . [ ع َ ی ِ ی َ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن محمدبن علی بن محمدبن شداد برعی ابیاری زبیدی یمنی شافعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به ...