علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل بن ربن طبری ، مکنّی به ابوالحسن . طبیب و مطلع در طبیعیات و در انجیل . وی در طبرستان متولد شد و سپس نزد خلیفه المعتصم عباسی اسلام آورد و المتوکل او راجزء ندیمان خویش قرار داد. وی پیش از سال 228 هَ . ق . می زیست و برخی وفات او را در سال 247 هَ . ق . نگاشته اند. رجوع به ابن ربن و نیز به کتب ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 106. الوافی صفدی ج 12 ص 76. عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 1 ص 309. تاریخ الحکمای قفطی ص 231. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 296. تاریخ حکماءالاسلام بیهقی ج 22 ص 23. کنوزالاجداد محمد کردعلی ص 71. المخطوطات العربیه ٔ شیخو ص 148. هدیةالعارفین ج 1 ص 669.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۹۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمر تحیوی ، ملقب به موفق الدین و مشهور به صاحب . رجوع به علی تحیوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمید، مکنّی به ابوالفتح . رجوع به ابن عمید (ابوالفتح ...) و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 425 شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمیر نحوی کنانی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کنانی (ابن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی بن محمد اشمونی الاصل قاهری شافعی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی اشمونی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی دمشقی محلی نمراوی شافعی ، مشهور به قطبی و ملقب به علاءالدین . رجوع به علی قطبی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن غالب عامری ، مشهور به مجدالعرب و مکنّی به ابوفراس . رجوع به علی مجدالعرب شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فرحون قیسی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن فرحون . رجوع به علی قیسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فلاح ، مشهور به ابن مشعشع. وی از نوادگان امام موسی کاظم (ع ) و از امرای دولت مشعشعی در اهواز و حویزه بود....
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فهد تهامی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی تهامی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن قطان فاسی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی فاسی (ابن محمدبن ...) شود.