علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صلاح ... نام او علی بن محمد (صلاح الدین الناصر)بن علی (المهدی )بن محمد حجاج بن یوسف زیدی ، و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به نجاح الدین و المنصور، و مشهور به ابن صلاح است . وی امیر یمن بود. رجوع به علی زیدی (ابن محمدبن علی بن ...) شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۹۳ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان خراط، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی خراط شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان خلوتی ضریر، مشهور به ناظم الدرر. رجوع به علی خلوتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان شهیدی ، ملقّب به رکن الدین . رجوع به علی شهیدی (ابن عثمان ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان غزنوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی غزنوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان غزی دمشقی حنفی ، ملقّب به شرف الدین . رجوع به علی غزی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عجلان بن رمیثةبن ابی نمی حسنی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به نورالدین .امیر مکه . رجوع به علی حسنی (ابن عجلان ب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عدلان بن حمادبن علی ربعی موصلی ، ملقّب به عفیف الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی موصلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عدی بن ربیعة. ابوعمر گوید که : وی از صحابه نبود اما از کسانی است که در مکه یا مدینه در عهد پیغمبر (ص ) از پدر و مادر...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عراق . نام او علی بن محمدبن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی ، ملقّب به سعدالدین و مشهور به ابن عراق ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عراق صناری خوارزمی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی خوارزمی شود.