اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صلاح الدین سخومی . رجوع به علی سخومی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قاسم کاشانی کاتب ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کاشانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قاصح . علی بن عثمان بن محمدبن احمدبن حسن عذری بغدادی ، مشهور به ابن قاصح و مکنّی به ابوالبقاء. رجوع به علی عذر...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قاضی سعدی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی سعدی (ابن قاضی ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قاضی عسکر. علی بن حسین بن علی بن حسین بن خلف بن محمد ارموی ، مشهور به ابن قاضی عسکر و ملقّب به شرف الدین و مکنّی...
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن قاضی عسکر. علی بن خلیل بن علی بن حسین دمشقی . مشهور به ابن قاضی عسکر و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی دمشقی (ا...
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن قراعثمان (امیر...). وی از بزرگانی است که در اردوی امیر قرایوسف مقید بود. و وقتی که امیرقرایوسف در هفتم ذیقعده ٔ سال...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قراعثمان (علی بیک ...) رجوع به علی بیک بن قراعثمان شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قریب ، معروف به حاجب بزرگ ، یا امیرعلی خویشاوند. از بزرگان امرای سلطان محمود غزنوی . رجوع به حاجب (علی بن قریب .....
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قَرین بن بیهس . محدثی ضعیف بود در روایت حدیث . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قصار. علی بن ابی حسین عبدالرحیم سلمی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن قصار. ادیب و لغوی وخطاط. رجوع به ابن قص...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.