علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عباس ، مکنّی به ابوالحسن و ابومحمد و مشهور به ابوالاملاک و ملقّب به ذوالثفنات . وی جد خلفای عباسی بود و در سال 40 هَ . ق . متولد شد. او نیز مانند سید سجاد زین العابدین علی بن الحسین علیهماالسلام ، ملقّب به ذوالثفنات است . و او را پنج صد درخت زیتون بود و هر روز زیرهر درخت دو رکعت نماز می گذاشت . (از یادداشت دهخدا).در «منتهی الارب » آمده است که : «علی بن عبداﷲبن عباس » تابعی است . رجوع به ابوالاملاک و ذوالثفنات و نیز رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 14، 177، 182 و 193 شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۱ مورد، زمان جستجو: ۳.۰۲ ثانیه
علی تهامی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن حیدربن محمدبن احمد هاشمی حسنی تهامی . از والیان یمن بود و در سال 1182 هَ . ق . متولد شد. ابتدا از یارا...
علی تهامی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فهد تهامی ، مکنّی به ابوالحسن . وی شاعری فصیح بود که در یمن متولد شد و به شام و عراق و جبل ...
علی تجیبی . [ ع َی ِ ت ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسن بن ابراهیم تجیبی اندلسی مالکی ، مشهور به حرالی . رجوع به علی حرالی شود.
علی تجیبی . [ ع َ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) ابن قاسم بن محمد تجیبی مغربی ، مشهور به زقاق و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی زقاق شود.
علی تحیوی . [ ع َ ی ِ ت َ ی َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمر تحیوی ، ملقّب به موفق الدین و مشهور به صاحب . وی وزیر و از اهالی یمن بود. در سال 696 ...
علی تربتی . [ ع َ ی ِ ت ُب َ ] (اِخ ) مشهور به فیضی . رجوع به علی فیضی شود.
علی ترخان . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) (امیر سید...) وی از سرداران میرزا شاهرخ بود و با امیر شاه ملک مأمور تسخیر خوارزم گردید و توانستند که آن ول...
علی پیاده . [ ع َ ی ِ دَ ] (اِخ ) (حاجی ...) وی از همراهان سلطان حسین میرزا در جنگ با میرزا یادگار محمد بود. و این حاجی علی پیاده وقتی وارد ق...
علی پارسی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسین شاکر جرکسی پارسی . رجوع به علی شاکر شود.
علی پاشالو. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرمادوز، بخش کلیبر شهرستان اهر. واقع در 36 هزارگزی شمال کلیبر و 36 هزارگزی راه شوسه ٔ اهر به کل...