علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عباس ، مکنّی به ابوالحسن و ابومحمد و مشهور به ابوالاملاک و ملقّب به ذوالثفنات . وی جد خلفای عباسی بود و در سال 40 هَ . ق . متولد شد. او نیز مانند سید سجاد زین العابدین علی بن الحسین علیهماالسلام ، ملقّب به ذوالثفنات است . و او را پنج صد درخت زیتون بود و هر روز زیرهر درخت دو رکعت نماز می گذاشت . (از یادداشت دهخدا).در «منتهی الارب » آمده است که : «علی بن عبداﷲبن عباس » تابعی است . رجوع به ابوالاملاک و ذوالثفنات و نیز رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 14، 177، 182 و 193 شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۱ مورد، زمان جستجو: ۳.۵۰ ثانیه
علی جزائری . [ ع َ ی ِ ج َ ءِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن طیب جزائری ، ملقّب به زین الدین مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن قلال . وی ساکن مصر ب...
علی جزائری . [ ع َ ی ِ ج َ ءِ ] (اِخ ) ابن عبدالواحدبن محمدبن عبداﷲبن عبداﷲبن یحیی أنصاری سجلماسی جزائری مالکی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع...
علی جزائری . [ ع َ ی ِ ج َ ءِ ] (اِخ ) ابن عثمان بن علی بن عمر علوی طولقی جزائری حسنی خلوتی مالکی . رجوع به علوی طولقی شود.
علی جزائری . [ ع َ ی ِ ج َ ءِ ] (اِخ ) ابن محمدبن هلال جزائری عراقی شیعی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن هلال . از متکلمان به شمار می ...
علی جزائری . [ ع َ ی ِ ج َ ءِ ] (اِخ ) ابن هلال جزائری عراقی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقب به زین الدین . وی استاد محقق کرکی بود و در سال 909...
علی مهائمی . [ ع َ ی ِ م َ ءِ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن اسماعیل مهائمی دکنی هندی حنفی . ملقب به علاءالدین . وی فقیه و متکلم و مفسر و...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
فتح بن علی . [ ف َ ح ِ ن ِ ع َ] (اِخ ) ابن محمد بنداری . وی در اصفهان متولد شد. ودر حدود سال 620 هَ . ق . به شام سفر کرد. و چون بر دو زبان پا...
فتح بن علی . [ ف َ ح ِ ن ِ ع َ ] (اِخ ) موصلی . رجوع به فتح موصلی شود.