علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عدی بن ربیعة. ابوعمر گوید که : وی از صحابه نبود اما از کسانی است که در مکه یا مدینه در عهد پیغمبر (ص ) از پدر و مادر مسلمان زاده شده اند. عثمان خلیفه در ابتدای خلافت خود علی بن عدی را والی مکه کرد. و او در جنگ جمل با عائشه شرکت داشت . (از الاصابة ج 4، قسم دوم ).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۴۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمر خربونی مصری (علی خیری ...). رجوع به علی خیری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمر زبیبی سمرقندی . محدث بود. و نیز رجوع به علی زبیبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمرعداس ، مکنّی به ابوالحسن . از وزرای دولت فاطمی مصر. رجوع به علی عداس شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمر عربی مدرس . رجوع به علی عربی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قرشی شاذلی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی شاذلی (ابن عمر...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمید. نام او علی بن محمدبن عمید، مکنّی به ابوالفتح و مشهور به ابن عمید بود. رجوع به ابن عمید (ابوالفتح ...) و حبی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمیدالدین مختار، ملقّب به شمس الدین و مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی مختار شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عنتر رشیدی مصری . رجوع به علی رشیدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیاد اسکندری ، مشهور به ابن قیم . رجوع به علی اسکندری (ابن عیاد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیاد تستری (شوشتری ) بکری فاسی مغربی . رجوع به علی تستری بود.