اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن عمربن احمدبن مهدی بن مسعودبن نعمان بن دیناربن عبداﷲ بغدادی دارقطنی ، مکنّی به ابوالحسن . محدث و حافظ و فقیه و قاری قرن چهارم هجری بود که در ذیقعده ٔ سال 305 یا 306 متولد شد و در 384 یا 385 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - السنن . 2 - غریب اللغة. 3 - القرأات . 4 - المختلف و المؤتلف فی اسمأالرجال . 5 - المعرفة بمذاهب الفقهاء. و دارقطنی منسوب است به «دارالقطن » که محله ای است در بغداد. (از معجم المؤلفین بنقل از تاریخ دمشق ابن عساکر ج 2 ص 239. سیرالنبلاء ذهبی ج 10 ص 259. الاستدراک ابن نقطة ج 1 ص 3. عیون التواریخ ابن شاکر ج 12 ص 241. اسماءالرجال طیبی ص 46. طبقات الشافعیه ٔ اسنوی ص 88. مناقب الشافعی و اصحابه من تاریخ الذهبی ص 92. المبهمات فی الحدیث نووی ص 35. فهرس المؤلفین بالظاهریة. الوافی صفدی ج 12 ص 127.تاریخ بغداد خطیب بغدادی ص 34. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 417. البدایه ٔ ابن کثیر ج 11 ص 317. المنتظم ابن جوزی ج 7 ص 183. طبقات الشافعیه ٔ سبکی ج 2 ص 31. تذکرةالحفاظ ذهبی ج 3 ص 186. طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 559.النجوم الزاهره ٔ ابن تغری بردی . ج 4 ص 172. المختصر فی اخبارالبشر ابوالفداء. ج 2 ص 137. اللباب ابن اثیر ج 1 ص 404. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 116. مفتاح السعاده ٔ طاش کبری ج 2 ص 14. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 55 و 149 وسایر صفحات . روضات الجنات خوانساری ص 481. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 683. فهرس مخطوطات الظاهریه ٔ یوسف عش ج 6 ص 170. فهرس المخطوطات المصوره ٔ لطفی عبدالبدیع ج 2 ص 137. فهرس المخطوطات المصوره ٔ سید ج 2 ص 164). و نیز رجوع به «دارقطنی » و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 38 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۸ ثانیه
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن موهب . علی بن عبداﷲبن محمدبن سعیدبن موهب جذامی اندلسی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن موهب . رجوع به علی اند...
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن مهدی بن علی بن مهدی کسروی اصفهانی بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کسروی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مهدی بن محمدبن علی بن داوودبن محمدبن عبداﷲبن محمدبن احمدبن عبدالقاهربن عبداﷲبن اغلب بن ابی الفوارس بن میمون حمی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مهزیار اهوازی دورقی شیعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اهوازی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن میمون بن ابی بکربن علی بن میمون بن ابی بکربن یوسف بن اسماعیل بن ابی بکر هاشمی قرشی مغربی غماری فاسی ، مکنّی به ا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناصربن علی حسینی ، ملقّب به صدرالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حسینی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناصربن محمدبن احمد بلیسی مکی شافعی حجازی ، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن ناصر. رجوع به...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناصرالدین بن احمد طرابلسی دمشقی حنفی . رجوع به علی طرابلسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناصرلدین اﷲ. وی فرزند خلیفه الناصرلدین اﷲ عباسی بود. پدرش ابتدا برادر او محمدالظاهر باﷲ را ولیعهد خویش قرارداد ولی پس ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نافع، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زریاب . مولای مهدی خلیفه ٔعباسی و موسیقیدان مشهور. رجوع به علی زریاب شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.