اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن سلیمان بن محمدبن سلیمان بن ابان نفری ، مشهور به سکری و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سکری شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۶ ثانیه
علی ذهلی . [ ع َ ی ِ ذُ ] (اِخ ) ابن حسن ذهلی افطس ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی افطس شود.
علی رامی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن قاسم سعدی حلبی رامی . او راست : التعلیم و الاعلام فی رمی السهام ، که آن را برای امیر برسبای چرکسی تألی...
علی رجبی . [ ع َ ی ِ رَ ج َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن حیدرةبن حسن رجبی ، ملقّب به شرف الدین و مکنّی به ابوالحسن . وی طبیب و حکیم و ادیب بود. ...
علی رحبی . [ ع َ ی ِ رَ ] (اِخ )ابن محمدبن سلامه ٔ روحانی مقری رحبی ، مکنّی به ابوالحسن . وی محدث و مقری بود. رجوع به علی روحانی شود.
علی رزاز. [ ع َ ی ِ رَزْ زا ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن داود رزاز. محدث بود و در 419هَ . ق . درگذشت . او را جزوه ای در حدیث است . (از معجم المؤ...
علی رشتی . [ ع َ ی ِ رَ ] (اِخ ) وی خطاط بود و شعر نیز می گفت .او در جوانی به اصفهان بیامد و در خط نستعلیق مهارت یافت و در آنجا مدح منوچهرخان ...
علی خویی . [ ع َ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) نجفی . فقیه و اصولی بود و در اوایل محرم سال 1309 هَ . ق . در نجف درگذشت و جسد او را در وادی السلام دفن کرد...
علی داعی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن قاسم بن محمد حسنی یمنی . متولد 1040 هَ . ق . وی از صاحبان علم و ریاست بود و برای خود دعوت کرد و شه...
علی دانی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن صالح بن ابی لیث بن اسعدبن فرج بن یوسف طرطوشی دانی ، مشهور به ابن عزالناس و مکنّی به ابوالحسن . فقیه و ...
علی دایه . [ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) رجوع به علی (ابن عبداﷲ) و تاریخ بیهقی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.