علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن هبةاﷲ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به مهذب الدین و مشهور به ابن نقاش . وی طبیب بود و در علم حدیث نیز دست داشت . تولد و نشو و نمای او در بغداد بود سپس به دمشق و از آنجا به قاهره رفت و دیگربار به دمشق بازگشت . او در خدمت الملک العادل نورالدین محمودبن زنگی بود و سالها در بیمارستان بزرگ وی خدمت کرد و پس از درگذشت نورالدین محمود به خدمت صلاح الدین درآمد. وی در سال 574 هَ . ق . در دمشق درگذشت . (از الاعلام زرکلی بنقل از طبقات الاطباء ج 2 ص 162).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۲۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن دینار دیناری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی دیناری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن زین الدین شهید ثانی عاملی جبعی اصفهانی ، مشهور به صغیر. رجوع به علی صغیر شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن محسن بن حسن المرتضی اعرجی کاظمی . رجوع به علی کاظمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدبن حسن بن یوسف بن یحیی مصری ، ملقّب به کمال الدین و مشهور به ابن النبیه . رجوع به علی مصری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن خلاطی حنفی ، ملقّب به قادوسی و مشهور به رکابی . رجوع به علی قادوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدبن حسن عبدی ، مکنّی به ابوتمام و مشهور به ابن یزداد. رجوع به علی عبدی (ابن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسین بن عبدالکریم بن موسی بن عیسی بن مجاهد بزودی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به فخرالاسلام . رجوع به علی ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسین بن عبداﷲ حبشی . رجوع به علی حبشی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسین بن عبدوس کوفی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کوفی (ابن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسین بن محمدبن عمید، مکنّی به ابوالفتح و ملقّب به ذوالکفایتین . فرزند ابن عمید. رجوع به علی ذوالکفایتین ...