اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن هبةاﷲ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به مهذب الدین و مشهور به ابن نقاش . وی طبیب بود و در علم حدیث نیز دست داشت . تولد و نشو و نمای او در بغداد بود سپس به دمشق و از آنجا به قاهره رفت و دیگربار به دمشق بازگشت . او در خدمت الملک العادل نورالدین محمودبن زنگی بود و سالها در بیمارستان بزرگ وی خدمت کرد و پس از درگذشت نورالدین محمود به خدمت صلاح الدین درآمد. وی در سال 574 هَ . ق . در دمشق درگذشت . (از الاعلام زرکلی بنقل از طبقات الاطباء ج 2 ص 162).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خواجه بهاءالدین محمد جوینی ، نواده ٔ خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوان . رجوع به علی جوینی (ابن بهاءالدین محمد...) شو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوود. او افسانه ها از زبان حیوان می کرده است . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوود. کلیله و دمنه را به شعر کرده است . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوود. منجم فاضل و مقدم . او راست : کتاب الامطار. (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوود (یا داوودبن داوود)، مکنی به ابوالمتوکل و ملقب به ناجی . محدث است . و نیز رجوع به ابوالمتوکل شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن ابراهیم جوهری ، مشهور به ابن صیرفی . رجوع به علی جوهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن جراح ، مکنی به ابوالحسن . وزیر و کاتب المقتدرباﷲ عباسی بود. (از مجمل التواریخ و القصص ص 377).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن سلیمان اصفهانی ، ملقب به صائن الدین . رجوع به علی اصفهانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن سلیمان جوهری مصری شافعی ، ملقب به نورالدین . رجوع به علی جوهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن یحیی بن کامل بن یحیی بن جباره ٔ زبیری قرشی اسدی ، ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی زب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.