علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فخرالدوله ، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به مجیرالدوله . وی بعد از درگذشت برادرش عمیدالدوله در زندان خلیفه ٔ عباسی ، دیرزمانی محبوس بود تا در رمضان سال 499 هَ .ق . مورد لطف خلیفه المستظهر باﷲ شد و وی را به منصب وزارت رسانید و در حدود نه سال در این مقام بود تا در صفر سال 508 هَ . ق . درگذشت ، و هبةاﷲ محمدبن علی مشهور به ابن مطلب عهده دار امر وزارت گردید. (از دستورالوزراء خوندمیر ص 91). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 317 و آثارالوزراء عقیلی چ دانشگاه ص 142 شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۵.۰۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم حنظلی سمرقندی . رجوع به علی سمرقندی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابی سهل بن نوبخت نوبختی ، سرسلسله ٔ یک شعبه از خاندان نوبختی بود. رجوع به علی نوبختی (ابن اسحاق بن ...)...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن خلف زاهی بغدادی ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی زاهی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن محمدبن غانیة، مشهور به ابن غانیة. وی امیر جزایر بالیار و نواحی آن در شرق اندلس بود. که در سال 579 هَ . ق...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسحاق أبیوردی خاورانی ، ملقب به اوحدالدین . رجوع به علی أبیوردی شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن اسحاق برمکی . رجوع به علی برمکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسحاق طوسی . وی پدر خواجه نظام الملک بود. رجوع به علی طوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسحاق مروزی ، مکنی به ابوالحسن . تابعی بود. نیز رجوع به ابوالحسن علی ... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسد، مکنی به ابوالمعالی . امیربدخشان و معاصر ناصرخسرو بود. ابیات ذیل از اوست :فخر دانا به دانش و ادب است فخر نادان ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسرافیل قنالی زاده (مولی ...). رجوع به علی قنالی شود.