اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فضال بن علی بن غالب بن جابربن عبدالرحمان بن محمدبن عمروبن عیسی بن حسن زمعه ٔ مجاشعی قیروانی فرزدقی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی فرزدقی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
علی‌مردان‌خان بختیاری (زاده ۱۲۷۱چنارود فریدن -درگذشته ۱۳۱۳ زندان قصر)، از سرداران بختیاری که با حکومت پهلوی اول از سال ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۳ به مدت ۵ سال جنگید...
ابوبکربن حسن بن علی . [ اَ بو ب َ رِ ن ِ ح َ س َ ن ِ ن ِ ع َ] (اِخ ) ابن ابیطالب علیه السلام . او در کربلا در خدمت عم ّ خویش حسین بن علی سلام ا...
علی آباد کوشک بامداد. [ ع َ دِ کو ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قنقری بالا (علیا) از بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده واقع در 62 هزارگزی ...
ابراهیم بن علی میسی . [اِ م ِ ن ِ ع َ لی ی ِ ] (اِخ ) رجوع به ابن مفلح شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
شاه‌ علی‌اکبر شهرستانی، نویسنده و زبانشناس پیشکسوت افغانستان در سن ۹۴ سالگی در لندن درگذشت. به گفته خانواده آقای شهرستانی او در سال‌های اخیر دچار یک ب...
علی سیاه و کلاته سید. [ ع َ وَ ک َ ت َ س َی ْ ی ِ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت ، بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . واقع در 16هزارگزی ...
قشلاق علی وردی اوشاغی . [ ق ِ ع َ وِ ] (اِخ ) قشلاقی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 45 هزارگزی شمال خاوری کلیبر و 45 هزارگزی ...
البعرة تدل علی البعیر. [ اَ ب َ رَ ت ُ ت َ دُل ْ ل ُ ع َ لَل ْ ب َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) پشک نشانه ٔ اشتر باشد، نظیر القدم یدل علی المسیر؛ از اثر ب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.