اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن فضیل بن عیاض . پدر او از مشاهیر بود و در سال مؤاخذه ٔ برامکه یعنی سال 187 هَ . ق . درگذشت . اما خود علی بن فضیل در عبادت و فضل بر پدر برتری داشت . و گویند روزی وی در مسجدالحرام نزدیک چاه زمزم ایستاده بود که ناگاه شنید شخصی این آیه را می خواند «یوم القیامة تری المجرمین » وی صعقه ای زد و درگذشت . (ازحبیب السیر چ خیام ج 2 ص 243). از فضیل بن عیاض در دیوان شاه داعی شیرازی ذکری آمده است ، رجوع بدانجا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۹ ثانیه
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ابی بکر انصاری شافعی ، مشهور به کلبشی و کلبشاوی . رجوع به علی انصاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمدبن علی بن عمر حلبی قاهری شافعی ، ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حلبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اسماعیل غزنوی حنفی ، ملقب به ناصرالدین . رجوع به علی غزنوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن بختیشوع کفرطابی . پزشک و کحال قرن پنجم هجری . رجوع به علی کفرطابی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن بکش ، مکنی به ابوالحسن . وی طبیب بود، و در 25 یا 26 ذی القعده ٔ سال 394 هَ . ق . درگذشت . او را مقالاتی کو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن بکوس ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن (علی بن ...) و نیز به علی بن ابراهیم بن بکش شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن سلمان بن سلیمان عطار دمشقی شافعی ، ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی عطار شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن سعیدبن یوسف حوفی مصری ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حوفی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن سلمةبن بحر قطان قزوینی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی قطان شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن شاطر. عالم ریاضی دمشق (متوفی در سال 777هَ . ق .). رجوع به علی بن شاطر و به ابن شاطر شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵۷۸ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.