اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن فضیل بن عیاض . پدر او از مشاهیر بود و در سال مؤاخذه ٔ برامکه یعنی سال 187 هَ . ق . درگذشت . اما خود علی بن فضیل در عبادت و فضل بر پدر برتری داشت . و گویند روزی وی در مسجدالحرام نزدیک چاه زمزم ایستاده بود که ناگاه شنید شخصی این آیه را می خواند «یوم القیامة تری المجرمین » وی صعقه ای زد و درگذشت . (ازحبیب السیر چ خیام ج 2 ص 243). از فضیل بن عیاض در دیوان شاه داعی شیرازی ذکری آمده است ، رجوع بدانجا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۱ مورد، زمان جستجو: ۴.۳۹ ثانیه
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ](اِخ ) ابن مهدی بن علی بن مهدی کسروی اصفهانی بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کسروی شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِب َ ] (اِخ ) ابن نصربن عقیل بن احمدبن علی بغدادی همام عبدی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی عبدی شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن نعمان بن محمود آلوسی بغدادی ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی آلوسی شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن هاشم بن علی رضوی موسوی بغدادی نجفی . رجوع به علی رضوی شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن علی بن هبةاﷲبن جعفر عجلی جرباذقانی بغدادی ، مشهور به ابن ماکولا وملقب به سعدالملک و مکنّی ...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن هلال بغدادی ، مشهور به ابن بواب و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن بواب و علی (ابن هلال ...) شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن یقطین بن موسی کوفی بغدادی . رجوع به علی کوفی شود.
علی برزنجی . [ ع َ ی ِ ب َ زَ ] (اِخ ) ابن حسن برزنجی مدنی شافعی . ادیب بود و در نظم دست داشت . متوفی در اواخر قرن 12 هجری . او راست : 1 - ن...
علی بدلیسی . [ ع َ ی ِ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بدلیسی حنفی ، ملقّب به حسام الدین . نام او را علی بن حسین نیز ذکر کرده اند. وی مفسر و صوفی بود...
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن سلیمان بن احمدآل حاجی بلادی قطیفی بحرانی . رجوع به علی حاجی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.