علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محسن بن علی بن محمدبن ابی فهم تنوخی ، مکنّی به ابوالقاسم . متولد در نیمه ٔ شعبان سال 355 هَ . ق . و متوفی در بغداد در ماه محرم سال 447 هَ . ق . رجوع به ابوالقاسم (علی بن محسن ...)، و نیز به ماَّخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 175. الوافی صفدی ج 12 ص 140.المنتظم ابن جوزی ج 8 ص 168. النجوم الزهراه ٔ ابن تغری بردی ج 5 ص 58. فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 68. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 252. اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 42 ص 9.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۸ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) تاج الدین ، مکنّی به ابوالمکارم . وی عالم و فقیه بود وتالیفاتی در امور شرعی داشت . و در سال 712 هَ . ق . درگذشت . (از معج...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) رشیدالدین . وی از امرای بزرگ دربار سلطان شمس الدین التمش بود. وقتی در روز سه شنبه بیست وششم صفر سال 630 هَ . ق . سپاه ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) اختیارالدین ، ابن احمد (دهقان ...). ممدوح سوزنی . رجوع به علی (ابن احمد) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) شرف الدین . وی از جانب سلطان ملکشاه ، والی حلب ومحصل خراج انطاکیه بود. وقتی در سال 477 هَ . ق . سلیمان شاه بن قتلمش ب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) شرف الدین مرعشی . رجوع به علی مرعشی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) شمس الدین . از فضلای قرن چهاردهم هَ . ق . او راست : التنویرالکافی فی التصویر الفوتوغرافی (فتوگرافی )، که در سال 1319 هَ ....
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ضیاءالدین (امیر...). حاکم مرو. رجوع به ضیاءالدین علی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) عبداﷲ پوری . رجوع به علی پوری شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.