علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر، ملقّب به جلال الدین و مشهور به ابن عمار. وی از قضاة دولت مجاهدی یمن بود سپس به وزارت رسید. و وزارت مجاهد رسولی را به عهده داشت و در سال 760 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی بنقل از العقود اللؤلؤیة ج 2 ص 111 و تاریخ ثغر عدن ج 2 ص 158).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۱۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسام الدین اکبرآبادی هندی ، مشهور به آرزو و ملقب به سراج الدین . رجوع به آرزو و به علی شاه بن حسام الدین ... شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن . وی کاتب محمدبن محمود سبکتکین بود، و او ذواللسانین بوده است و در هر دو زبان عربی و فارسی شعر می گفت . (یادداشت...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن طرخان . از استادان موسیقی و غناء. رجوع به ابن طرخان (ابوالحسن علی ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن ، مشهور به ابن ماشطة و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن ماشطة،و کتب ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 68 و الفهرست ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن ، ملقب به ابوالفرج . موسیقی دان متوفی در سال 721 هَ. ق .). او را کتابی است در موسیقی . (از معجم المؤلفین از تا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن ابراهیم انکوری مصری ، مشهور به درویش . رجوع به علی یمنی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن ابی بکربن حسن بن علی خزرجی زبیدی یمنی ، مشهور به ابن وهاس و ملقب به موفق الدین و مکنی به ابوالحسن . رجو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن ابی فرج احمد، مکنی به ابوالقاسم و مشهور به رئیس الرؤساء ابن مسلمة. از وزرای عادل و دانشمند بود. وی در سال ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدبن حسین بن علی بن یحیی بن محمد شبیبی ذماری . رجوع به علی شبیبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدواسطی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی واسطی شود.