علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن خلف معافری مالکی ، مشهور به ابن قابسی و مکنّی به ابوالحسن . محدث و حافظ و اصولی و فقیه و متکلم قرن چهارم هجری . او راست : 1 - الرسالة المفصلة لاحوال المتعلمین و احکام المعلمین و المتعلمین . 2 - ملخص الموطأ. 3- الممهد فی الفقه و احکام الدیانة. 4 - المنبه للفطن من غوائل الفتن . 5 - المنقذ من شبه التأویل . رجوع به ابن قابسی (ابوالحسن ...) و نیز رجوع به مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 194. سیرالنبلاءذهبی ج 11 ص 36. الوافی صفدی ج 12 ص 156. فهرس المؤلفین بالظاهریة. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 427. تذکرةالحفاظ ذهبی ج 3 ص 264. النجوم الزاهره ٔ ابن تغری بردی ج 4 ص 233. البدایه ٔ ابن کثیر ج 11 ص 351. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 168. الدیباج ابن فرحون ص 199. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1908. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 566. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 188. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 685.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۷۹ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محیا. علی بن محمد عباسی ، مشهور به ابن محیا و ملقّب به عمادالدین . رجوع به علی عباسی (ابن محمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محیی الدین جامعی عاملی . رجوع به علی جامعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مخلص بابا، مشهوربه عاشق پاشای قیرشهری . رجوع به علی قیرشهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مخلوف . علی بن عبداﷲبن مخلوف طرابلسی مغربی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن مخلوف .رجوع به علی طرابلسی (ابن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مدرک ، مکنّی به ابومدرکة. راوی بود. رجوع به ابومدرکة شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مدینی . علی بن عبداﷲبن جعفربن نجیح سعدی بصری ، مشهور به ابن مدینی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بصری (ابن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مراد. مفسر بود و در سال 1083 هَ . ق .در قید حیات بوده است . او راست : انوارالقرآن فی مصباح الایمان ، در تفسیر. (از معجم...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مراد عمری موصلی شافعی ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالفضل . رجوع به علی عمری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مراد کاشی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی کاشی (ابن مراد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مرزبان . علی بن احمد بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن مرزبان . رجوع به علی بغدادی (ابن احمد بغداد...