علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن خلیل بن محمدبن ابراهیم بن موسی حنفی ، مشهور به ابن غانم مقدسی و ملقّب به نورالدین . نام او در هدیةالعارفین به صورت «علی بن محمدبن علی ، مشهور به ابن غانم مقدسی » آمده است . او راست : 1 - اوضح رمز فی شرح نظم کنزالدقائق ، در فروع فقه حنفی . 2 - بغیة المرتاد لتصحیح الضاد.3 - تعلیق بر الاشباه و النظائر ابن نجیم ، در فروع فقه . 4 - حاشیه بر القاموس فیروزآبادی ، که پسرش آن را مدوّن کرده است . 5 - ردالراغب عن صلاة الرغائب . 6 - رساله ای در ضاد که ظاهراً همان بغیةالمرتاد است . 7 - رساله ای در وقف . رجوع به ابن غانم (نورالدین علی بن ...) و نیز به مآخذ ذیل شود:معجم المؤلفین ج 7 ص 195. ریحانةالالبای خفاجی ص 244. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 750. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 99 و سایر صفحات . ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 173 و ج 2 ص 645. فهرس الخدیویة ج 3 ص 122. فهرس الازهریة ج 2 ص 105.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۶۶ ثانیه
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ابی بکر انصاری شافعی ، مشهور به کلبشی و کلبشاوی . رجوع به علی انصاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمدبن علی بن عمر حلبی قاهری شافعی ، ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حلبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اسماعیل غزنوی حنفی ، ملقب به ناصرالدین . رجوع به علی غزنوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن بختیشوع کفرطابی . پزشک و کحال قرن پنجم هجری . رجوع به علی کفرطابی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن بکش ، مکنی به ابوالحسن . وی طبیب بود، و در 25 یا 26 ذی القعده ٔ سال 394 هَ . ق . درگذشت . او را مقالاتی کو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن بکوس ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن (علی بن ...) و نیز به علی بن ابراهیم بن بکش شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن سلمان بن سلیمان عطار دمشقی شافعی ، ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی عطار شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن سعیدبن یوسف حوفی مصری ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حوفی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن سلمةبن بحر قطان قزوینی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی قطان شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن شاطر. عالم ریاضی دمشق (متوفی در سال 777هَ . ق .). رجوع به علی بن شاطر و به ابن شاطر شود.